صدای قلبم و میشنوی؟...

دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

صدای قلبم و میشنوی؟...

 

نمی دونم قلبم و چطوری آروم کنم

این همه عشق از کجا میاد؟!

نمی دونم خدا ازم چی می خواد ... خیلی خسته هستم دیگه خودمو سپردم

 به دست سرنوشت این همه شیدایی ؟!...

عشقت از اعماق وجودم مثل یک چشمه می جوشه و همه وجودم و

در بر می گیره

چقدر به شونه های محکمت نیاز دارم

هرکاری میکنم که آروم بشم فایده نداره این طپش قلب و این التهاب ...

کاش کنارم بودی ... کاش

 





+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 2:16  توسط پسر حوا و دختر آدم